معادل فارسی بعضی از واژه ها به قدری زیباست که آدم دلش می خواد همه جای دنیا از این معادل استفاده کنند ! و از اون طرف معادل لاتین بعضی واژه ها به قدری زیباست که هیچ معادل فارسی نمی توان برایش یافت که همون زیبایی رو داشته باشه ! من زبان شناس نیستم و اطلاعاتم در این زمینه خیلی زیاد نیست و فقط می دونم این تبادل توی همه جای دنیا وجود داره و واژه های زیادی از زبان های مختلف وارد هم دیگه می شن !
فرهنگستان زبان فارسی برای بعضی واژه ها معادل های خوبی رو ثبت کرده و واقعا قابل تحسینه ، مثل دانشگاه به جای University که من شنیدم این واژه توسط پروفسور حسابی انتخاب شده و یا نرم افزار و سخت افزار به جای Software و Hardware که واقعا معادل های مناسبی هستند و در بین مردم نیز خیلی خوب جای گرفته اند .
اما یکسری واژه ها هستند که بعد از اینکه معادل لاتینشان در بین مردم جا افتاد ، فرهنگستان تصمیم می گیره که معادل فارسی براشون بسازه و به زور به جای معادل قبلیش بشینونه ، مثلا پیامک به جای SMS که واقعا معادل خیلی خوبیه و من خودم این واژه رو از معادل انگلیسیش بیشتر می پسندم ، ولی فرهنگستان ۷ سال بعد از اینکه واژه ی SMS بین مردم رواج پیدا کرد تصمیم گرفت که این کار رو کنه و این خیلی دیر بود و هنوزم بعضی ها نمی تونن این واژه رو قبول کنن و سال ها طول می کشه تا جا بیفته ، به نظر من این گونه واژه ها رو که فرهنگستان دیر معادل سازی می کنه نباید جایگزین کردنش چندان جدی گرفته بشه که مردم سردرگم بشن ، و باید فقط ثبت بشن و هر کی خواست استفاده کنه ، مثلا الان معادل فارسی فلاسک چای ، دمابان چای و یا مایکروفر ، تند پز هست که شاید کمتر کسی بدونه و فرهنگستانم اجباری در به اجرا در اومدن این معادل ها توی زندگی مردم نداره و فقط ثبتشون کرده ، چون واژه های فلاسک و مایکروفر توی زندگی مردم گره خورده و معادلش به راحتی به خورد مردم نمی ره !
اما یه سری واژه ها رو فرهنگستان خیلی خیلی دیر انتخاب کرده و می خواد حتما هم جایگزین کنه که واقعا به نظر من اشباه بزرگیه ، مثلا به شعر زیر که از سهراب سپهری هست توجه کنید :
صبح
شوری ابعاد عید
ذائقه را سایه کرد.
عکس من افتاد در مساحت تقویم:
در خم آن کودکانه های مورب،
روی سرازیری فراغت یک عید
داد زدم:
« به، چه هوایی! »
در ریه هایم وضوح بال تمام پرنده های جهان بود.
آن روز
آب، چه تر بود!
باد به شکل لجاجت متواری بود.
من همه ء مشق های هندسی ام را
روی زمین چیده بودم.
آن روز
چند مثلث در آب
غرق شدند.
من
گیج شدم.
جست زدم روی کوه نقشه ء جغرافی:
« آی، هلی کوپتر نجات! »
حیف:
طرح دهان در عبور باد بهم ریخت.
ای وزش شور، ای شدیدترین شکل!
سایه ء لیوان آب را
تا عطش این صداقت متلاشی
راهنمایی کن.
خوب ، تو این شعر می بینید که سهراب از هلی کوپتر استفاده کرده و این کلمه رو در شعرش آورده ، وقتی این کلمه به قدری جا افتاده که وارد ادبیات ما شده چرا فرهنگستان اصرار داره واژه ی بالگرد به جای هلی کوپتر استفاده شود ؟ با این کار به ادبیات خودمون هم لطمه وارد می شه و خودمون ادبیات رو از بین می بریم . به نظر من این واژه و خیلی از دیگر واژه ها که امروز وارد ادبیات شده اند نباید معادلی برایش ساخت ویا اگر هم ساخته می شود اجباری در اجرایش نباشد و فقط در حد ثبت توی فرهنگستان باشه !
اگر روزی فرهنگسان تصمیم بگیرد واژه هایی مثل تلفن ، تلویزیون ، اینترنت و … رو معادل سازی کنه و اجبار هم برای اجرای این معادل ها داشته باشه واقعا به ادبیات خیانت می کنه و خیلی از شعرها و داستان هایی که این کلمات واردش شدن رو از بین می بره !
بهترین کاری که فرهنگستان می تونه انجام بده و من هم ۱۰۰% این کار رو می پسندم و دوست دارم اجرا بشه ، معادل سازی قبل از اینکه کلمه وارد زندگی مردم بشه هست ، اونوقت به قدری قشنگ معادل فارسی وارد زبان می شه که هم ادبیات فارسی رو حفظ می کنه و هم زبان فارسی رو .
دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۹ و ساعت ۱۰:۲۴ ق.ظ
من در اینجا چند تا واژه تغییر یافته توسط فرهنگستان زبان فارسی است!!!!
۱- به هدفون زین پس وگوئن دو گوشی !!!!
۲- به فلاکس چایی زین گونه وگوئن دمابان !!!
۳- به ری اکشن وگوئن باز کنش !!!!
۴- به جای لیزینگ گویند واسپاری
در همین رابطه حافظ گویه:
تو لیزینگ می کنو
من واسپاری …