دیشب به صورت همینجوری تصمیم گرفتیم بریم پارک ارم ! یعنی اصلا تصمیم نداشتیم بریم ولی یهو پیش اومد ! خلاصه یه ۱۴-۱۵ نفری بودیم که ساعت ۱۰ راه افتادیم و رفتیم سمت پارک ارم … توی راه ۴ نفر دیگه هم به ما اضافه شدن و نزدیک ۲۰ نفری شدیم .
پارک ارم اینجاست و ۲ تا شهربازی داره که ما شهربازی شماره ۱ رفتیم و شروع کردیم به سوار شدن وسایل باحالش … اول رفتیم سراغ این وسیله :
من از سوار شدنش منصرف شدم ، چون خیلی می چرخید و منم سرم گیج می رفت و در نهایت حالم بد می شد ! کلا نگاش می کردم سرم گیج می رفت ، وای به حال اینکه بخوام سوارش شم … . من کنار همین وسیله ی به نظر من بیخود که نمیدونم اسمش چیه ایستادم تا بقیه سوار شن و برگردن . وقتی برگشتن گفتن یه نفر اونجا حاش بد شد که من کلی دعا کردم که سوار نشدم تا اون یه نفر من باشم !
بعد تصمیم گرفتیم بریم رنجر سوار شیم ، تا چشممون به رنجر افتاد ایندفعه نصف بچه ها تصمیم گرفتن سوار نشن ! ما اونجا ایستادیم تا بقیه سوار شن و برگردن ! وقتی که برگشتن ۲ نفر از بچه ها که دماغشونو عمل کرده بودند گفتند خیلی به دماغشون فشار اومده و باید حسابی ماساژش بدن !
بعدش رفتیم و کشتی یا همون تاب سوار شدیم ، ۴ نفر یه طرفش و ۳ نفرم طرف دیگش نشستیم … مسئول کشتی هم حال داد و منتظر نموند تا پر شه و برای ما روشنش کرد … وقتی ما می رفتیم بالا جیغ می زدیم تا برگرده و وقتی اون طرفیا می رفتن بالا اونا جیغ می زدن … خلاصه خیلی حال داد و کلی هم خندیدیم . بعدش یه سری رفتن سورتمه سوار شن و تا اونا رفتن ، من و یکی از بچه های دیگه رفتیم ماشین برقی ! اینقدر با ماشینم زدم بهش که از خنده دل درد گرفتم … خیلی خوب بود !
بعد همه رفتیم ترن هوایی ، صفش خیلی شلوغ بود و هر چی جلوتر می رفتیم تپش قلبمون هم بیشتر می شد ! بلاخره رسیدیم سر صف و نوبت ما شد . ۴ نفرمون یه ترن و ۳ نفرمون یه ترن دیگه سوار شدن … اولش آروم بود رفت بالای ریل و بعد با سرعت وحشتناکی اومد پایین و ما هم طبق روال معمول جیغ زدیم ! اونجا گلوی من درد گرفت از بس که جیغ زدم !
بعد از ترن رفتیم سینمای ۳ بعدی ، یه سری عینک مسخره به ما دادن و ما هم رفتیم تو و کلی به قیافه هامون با اون عینکای افتضاح خندیدیم ! البته فکر کنم اون موقع که ما رفتیم فیلمش خوب نبود چون طبق تابلوی زیر باید ” سئانس ” بعدی می رفتیم ، نه سانس بعدی ! اونجا اینقدر بی خودی جیغ زدیم و خندیدیم که صدامون دیگه در نمی اومد !
بعدشم برای آخرین وسیله همه تصمیم گرفتیم بریم ماشین برقی و کلا حال کنیم . اینقدر با هم تصادف کردیم و خندیدیم که دلامون درد گرفته بود ! ساعت دیگه از ۲ گذشته بود و تصمیم گرفتیم برگردیم . وسطای راهم یه بستنی میوه ای توپ خوردیم که جاتون خالی بود ! وقتی رسیدم خونه ساعت ۴ شده بود و کلی به من و بقیه خوش گذشته بود .
بعضی وقتا رفتن به یه همچین جاهایی خیلی خوبه و انرژی آدم رو حسابی تخلیه می کنه ، مخصوصا اگه دسته جمعی برین و برای یه شب در سال هم که شده پول خرج کنید … !
khili khob bbod az in be bad tasmim gereftam har shab berim park hayejanat daroonie khodemoono takhlie konim
یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۹ و ساعت ۹:۵۸ ق.ظ
راستی با آخریه منم ۱۰۰% موافقم
اصلا هیچ چیزش به سه بعدی نمی خورد
موقع بیرون اومدن به مسئولش گفتم اقا این ۱ بعدی هم نبود چه برسه به سه بعدی
واس هما فیلمه ۲ رو گذاشتن افتضاح بود ایرانه دیگه کاریش نمیشه کرد!!!!!!!!!!!