قبل از شروع باید بگم که این پستم در اصل یه طرح تحقیقاتی برای درس رباتیکه و قراره این مطلب رو سر کلاس ارائه بدم ، ولی چون از موضوعش خوشم اومد گفتم اینجا هم بیارم که شما هم بخونیدش . سعی کردم ۱۲ تا ایده ی گجت که به نظرم جالب هست رو از توی اینترنت جمع آوری کنم و اونا رو توی یه مطلب جمع و جور بیارم . این ایده ها از سایت های مختلف جمع آموری شده و منبع هر کدوم رو هم آوردم که اصل مطلب رو بخونید . سعی کردم از هر طرح هم خودم یه برداشت آزاد داشته باشم و چیزهای جالبی که به ذهنم می رسه رو دربارش بگم و شاید بشه کاملترش کرد . اما بریم سراغ ایده ها !
۱- اسپری همه رنگه
این طرح جالب رو توی مطلبی دیدم که درباره ی طرح های پیشنهادی ای بود که اپل در آینده می تونه تولید کنه ! بین اون ایده ها به نظرم این از همشون جالبتر بود . می شه مثل چاپگر که با سه رنگ اصلی همه ی رنگ ها رو می سازه ، توی این اسپری هم ۳ رنگ اصلی رو جاسازی کرد و با درجه هایی که روش داره رنگ مورد نظرمونو به اسپری بدیم و اسپری با ترکیب متناسب ۳ رنگ ، رنگ رو بسازه . البته می شه روی این اسپری یه ال سی دی هم گذاشت که رنگ خروجی رو نشون بده و متوجه بشیم قراره چه رنگی از اسپری خارج بشه . منبع این مطلب هم اینجاست .
۲- دیدن فوتبال از دیدن فوتبالیست
این ایده یه ایده ی خیلی جالب برای فوتبال دوستاست . فرض کنید توی استادیوم نشستید و با گوشیتون می تونید از دید فوتبالیست ها بازی رو ببینید . این ایده در اصل از یه دوربین کوچیک و یه اپلیکیشن موبایل تشکیل شده . هر بازیکن یه دونه از این دوربین ها که به وایرلس استادیوم وصله رو روی پیرهنش نصب می کنه و تماشاچی ها هم توی استادیوم با گوشی هاشون به همون شبکه ی وایرلس داخل استادیوم وصل می شن و از طریق اپلیکیشن مخصوصی می تونن از دید هر کدوم از بازیکنا که می خوان بازی رو ببینن . اینجوری جذابیت تماشای فوتبال خیلی بیشتر می شه و تماشاچی حس حضور توی زمین بازی رو هم داره . به نظرم با اومدن تلویزیون های تعاملی می شه این ایده رو اون تو هم آورد و به صورت اینترنتی هر کسی بتونه از دید هر بازیکنی که می خواد فوتبال رو ببینه . البته از این ایده می شه توی ورزش های دیگه هم استفاده کرد و فقط مخصوص فوتبال نیست . منبع این ایده هم اینجاست .
۳- ساخت بو
شاید دور از باور نباشه که چند سال دیگه در کنار اسپیکرهای کامپیوتر دستگاهی برای تولید بو هم قرار بگیره . احتمالن در سال های آینده فایل هایی با فرمت های خاص وجود دارن که با باز کردن اون فایل ها بویی رو استشمام می کنیم ! این گجت وظیفش تولید بو هست و با قطعاتی که روش نصبه می تونه بوی مورد نظر رو تولید و پخش کنه . با تولید این گجت برای کامپیوترها می شه گفت احتمالن در آینده حین بازی کردن بوی محیط بازی رو هم احساس می کنیم . مثلن بوی باروت توی میدون جنگ یا بوی ترمز ماشین وسط مسابقه ! این گجت ایدش واقعن فوق العادست و دور از انتظار هم نیست . می تونید اینجا دربارش بیشتر بخونید .
۴- فاصله صحیح از تلویزیون
این ایده هم به نظرم جالب بود و می شه روش کار کرد . این گجت یه سنسوره که بالای تلویزیون نصب می شه و اگه کسی فاصلش از تلویزیون کمتر از ۵۰ سانتی متر باشه تصویر تلویزیون غیر شفاف می شه و وقتی فاصله ی فرد با تلویزیون به حد مجاز رسید تصویر صاف می شه . البته به نظرم می شه کاری کرد که این طول برای تلویزیونای بزرگتر بیشتر بشه و درجه ای برای تنظیم کردن طول روی دستگاه جاسازی کرد . می شه حتا با تکنولوژی تشخیص چهره سن بیننده رو حدس بزنه و فاصله مجاز رو براش تعیین کنه . توضیحات بیشتر از این ایده رو اینجا بخونید .
۵- برش کیک به قسمت های مساوی
شاید برای شما هم پیش اومده باشه که توی تولد یا جشنی خاص موقع بریدن کیک متوجه می شید کیک رو بزرگ بریدید و به بعضی مهمونها مجبورید قطعات کوچیکتر بدید ! ولی این گجت مشکلتون رو حل کرده . کافیه اون رو وسط کیک بزارید و بهش بگید چه تعداد برش می خواید و بعد گجت با توجه به اندازه کیکتون توسط نور لیزر قطعات رو مشخص می کنه و شما فقط کافیه روی خطوطی که مشخص کرده رو ببرید . اینجوری به تعداد مساوی قطعات کیک دارید و به همه ی مهمون ها به یک اندازه کیک می رسه . منبع این ایده هم اینجاست .
۶- قلم با قابلیت تبدیل متن به دیتا
این قلم دارای یه سری سنسور هست و وقتی باهاش می نویسید ، متنی که نوشتید رو تشخیص و تبدیل به دیتا می کنه و روی حافظه ای که داره ذخیره می کنه . اینجوری اگه یه وقت کاغذ رو از دست بدید خیالتون راحته که لااقل یه نسخه ازش رو روی حافظه قلم دارید . البته به نظرم اگه می تونست حین نوشتن یه نسخه ی اسکن شده هم از روی حالت دست تهیه کنه خوب بود . منبع این ایده اینجاست .
۷- کمک به معلولین
این ویلچر طراحی خیلی خاصی داره که برای هر نوع معلولیتی مناسبه . با این ویلچر معلول می تونه از هر محیط و سطحی عبور کنه و مشکلی در این زمینه نداره . بهترین قابلیتش تغییر حالت ویلچر با توجه به نوع معلولیته که سعی می کنه به حالتی تبدیل شه که معلول به راحتی بتونه ازش استفاده کنه . توضیحات بیشتر از این طرح رو اینجا بخونید .
۸- کم و زیاد کردن شعله اجاق
وقتی یه قابلمه ی بزرگ روی اجاق باشه برای دیدن شعله ی اجاق مجبوریم خم بشیم و شعله رو ببینیم که انجام مدام این حرکت برای کمر و برخی عضلات مناسب نیست . با این وسیله می شه شعله ی گاز رو بدون خم شدن دید . این گجت یه دوربین داره و شعله رو روی ال سی دی ای که رو به شماست نمایش می ده و شما بدون خم شدن می تونید شعله رو کم یا زیاد کنید . توضیحات بیشتر این ایده رو هم اینجا بخونید .
۹- توربین آبی
این گجت ایده ی خیلی خوبی برای تولید انرژیه . شما کافیه اونو به شیر آب وصل کنید و بعد گجت با توجه به توربین هایی که توش جاسازی شده جریان آب رو به الکتریسیته تبدیل می کنه . با توجه به اینکه توی آپارتمان ها مصرف آب تقریبن بالاتره ، می شه با نصب همچین قطعه ای روی فلکه های اصلی آب بخش کوچکی از انرژی ساختمان رو تامین کرد و در مواقع ضروری و قطعی برق ازش استفاده کرد . توضیحات بیشتر درباره این ایده رو می تونید اینجا بخونید .
۱۰- تلفن به سبک کارآگاه گجت
توی کارتون کارآگاه گجت حتمن دیدین که وقتی رییس گجت باهاش تماس می گرفت اون تلفن هوشمندش که توی انگشت دستش بود رو در میاورد و با رییس صحبت می کرد . این ایده دقیقن تقلیدی از همون تلفن معروف گجته . شما با پوشیدن این دستکش از طریق بلوتوث به گوشی تلفنتون متصل می شید و هر کسی که زنگ زد می تونید با سبک گجت باهاش صحبت کنید . هر چند این همون هندزفریه ، ولی سبک و پیاده سازیش خیلی جالبه . توضیحات بیشتر رو اینجا می تونید بخونید .
۱۱- پریز برق هوشمند
این پریز با محاسبه ی جریان عبوری تشخیص می ده وسیله ی الکتریکی ای که بهش متصل هست روشنه یا نه ، اگه متوجه بشه وسیله خاموشه و دوشاخه هنوز به پریز وصله اول با روشن شدن یه ال ای دی قرمز بهتون اخطار می ده و اگه توجه نکنید بعد از ۱۰ دقیقه دو شاخه رو از پریز می کشه بیرون ! ایده ی جالبیه و توی مصرف برق هم می شه صرفه جویی کرد . اگر می شد زمان کشیده شدن دو شاخه رو هم تنظیم کرد عالی می شد . مطلب کامل رو اینجا بخونید .
۱۲- چمدان شارژری !
فرض کنید به سفر رفتید و قبل از مراجعه به هتل متوجه می شید شارژ تلفن همراهتون تموم شده و نمی دونید چه جوری با هتل تماس بگیرید . در این جور مواقع این چمدون به کمکتون میاد و با جریان الکتریسیته ای که بر اثر چرخش چرخ هاش تولید می شه می تونه گوشی و وسایل دیگتون رو شارژ کنه . اینجوری وقتی با چمدون راه می رید جریان الکتریسیتع توی باتری هاش ذخیره می شه و هر وقت بهش نیاز پیدا کردید در خدمتتونه ! توضیحات بیشتر این ایده رو اینجا بخونید .
این ها ۱۲ تا ایده و محصول گجتی بود که به نظم جالب اومدن . اگه شما هم گجت خاصی رو دیدید که به نظرتون جالبه خوشحال می شم معرفی کنید .
پ.ن: ویدیویی رو هم مدتی قبل دیدیم که بی مناسبت با این پستمم نیست . توی این ویدیو دنیایی تصور شده که توش همه ی گجت ها و محصولات با موتورهای سوختی کار می کنن . توی این ویدیو می بینید اگه موتورهای الکتریکی اختراع نشده بودن دنیا و گجت ها چه جوری بودن . ایده ی ویدیو خیلی جالبه و خیلی خوب هم ساخته شده . این ویدیو رو از اینجا می تونید ببینید .
قبل از اینکه بخوام شروع کنم خیلی خوشحالم که این پستم با ۱۶ آذر – روز دانشجو – همزمان شده و خودم هم فکر نمی کردم همچین اتفاقی بیفته و کاملن بر اساس تصادف بود ! از همینجا روز دانشجو رو به همه ی دانشجو ها ، این قشر رنگ و وارنگ تبریک می گم و امیدوارم از این دورانی که توش هستن حسابی فیض ببرن و بدونن که این ایام دیگه تکرار نمی شه و فقط خاطراتش می مونه . اما بریم سراغ اصل مطلب !
من مثلن یه دانشجو هستم ، دانشجویی که دانشگاهش همین بغله ، می ره سر کلاس و میاد خونشون و خیلی هم خوشحاله که دانشجویه ! توی این دورو زمونه با اومدن دانشگاه آزاد و پیام نور و غیره و غیره دانشگاه یه چیزی تو مایه های همون مدرسست و همه نزدیکترین دانشگاه ممکن به خونشون قبول می شن !
از دید بیشتر مامان باباها اینجوری خیلی بهتره و اینکه بچشون خوابگاه و خونه مجردی و اینا نداره و همش خونست ، خیالشون راحته ! کاری ندارم این فکر درسته یا غلط ولی خانواده و وابستگی اعضاش به هم اینجور که توی ایران وجود داره توی کشورای غربی نیست و زندگی بچه ها دور از پدر و مادر یه چیز تعریف شده براشونه . اما هنوز هستن کسایی که دانشگاه های خوب خیلی دورتر از خونشون قبول می شن و زندگی جدیدی رو توی خوابگاه های دانشجویی شروع می کنن .
من خودم همونجور که گفتم تقریبن یه دانشجوی تیتیش مامانیم که زندگی توی خوابگاه دانشجویی رو تجربه نکردم و تاحالا هم بهش فکر نکرده بودم ، تا اینکه پای یه دوست قدیمی و یه مستند اومد وسط و الان ۱-۲ هفتست دلم یه زندگی دانشجویی واقعی می خواد ! حالا چراشو می گم بهتون ، اما اول بزارید از اینجا شروع کنم :
محسن یکی از دوستای دوران دبیرستانم بود ، خیلی هم خرخون ( همون درس خون با ادبانه ) بود و همیشه بچه ها سوالاشونو از اون می پرسیدن ، حتا اون سالی که کنکور داشتم و تستای کاظم ( قلم چی ) رو می رفتم می زدم تراز محسن همیشه خیلی خوب بود و مشخص بود یه جای خوب قبول می شه . خلاصه کنکور رو دادیم و اون یکی از شهرای جنوب ، توی یه دانشگاه وابسته به امیرکبیر ، شیمی قبول شد .
توی این ۴ سال با محسن از طریق فیسبوک در تماس بودم و اون هم عکسای خوابگاه و هم اتاقی هاشو زیاد می زاشت و منم خیلی ساده مثل بقیه عکس ها اونا رو می دیدم و لایک می کردم و بعضی وقتا هم کامنتی می دادم و خیلی به زندگیش توی خوابگاه و دوران دانشجوییش توجه نمی کردم . تا اینکه حدود ۵-۶ ماه قبل که درسش تموم شد ازم خواست با یه لوگو یه انیمیشن براش بسازم و بهش بدم ، گفت می خواد یه فیلم بسازه و اون لوگو رو اول فیلم نشون بده !
من هم ساختم و بهش دادم و دیگه خیلی سوال درباره فیلمش نکردم ؛ حدود ۱-۲ هفته قبل بعد از ۴ سال قرار گذاشتیم و رفتم و دیدمش ، همون محسن بود و به نظرم اصلن فرق نکرده بود ! محسن کلی از این ۴ سال و زندگی دانشجویی و ایناش گفت و یه دی وی دی بهم داد و گفت یه مستند ساخته از زندگی توی خوابگاه ها ، یعنی توی این ۴ سال یه سری فیلم از زندگی ای که داشت گرفته و الان اونارو کنار هم گذاشته و یه مستند تقریبن یه ساعت و نیمی ازش درآورده . من هم تا اومدم خونه نشستم و مستندشو دیدم .
مستند frog symphony یا سمفونی قورباغه ها زندگی یه سری دانشجو توی خوابگاه یکی از دانشگاه های ماهشهر رو روایت می کنه و به نظرم از لحاظ خط داستانی و تصویر برداری روند استانداردی رو داره ، البته هر چند از نظر تدوین و اینا یه سری مشکلات داره و بعضی جاها کات های ناگهانی خورده ولی محسن نه مستند سازه و نه رشتش مرتبط با این کاره ، فقط زندگیشو توی این ۴ سال خواسته روایت کنه که به نظرم خیلی خوب تونسته این کارو کنه و روی من یکی که خیلی تاثیر گذاشت .
از بعد این مستند دلم می خواد لااقل یه هفته زندگی توی خوابگاه رو تجربه کنم ، البته نمی خوام بگم این مدل زندگی همش خوشی و شادیه و قطعن سختی هم زیاد داره ، ولی وقتی توی این مستند حس برادری ، کمک کردن به همدیگه ، شادی و ساختن لحظه های خوب رو دیدم واقعن دلم یه بار تجربه همچین زندگی ای رو می خواد . دلم می خواد لااقل ارشد بتونم یه دانشگاهی قبول شم که همچین زندگی ای رو بتونم توش تجربه کنم .
شاید بیشتر شماهایی که الان دارید اینو می خونید مثل خود من چیزی که از دوران دانشجویی فهمیدید اینه که صبح برید سر کلاس و بعد از ظهر بیاید خونه ! ولی بعد از دیدن این مستند دیدم نسبت به زندگی دانشجویی عوض شده و می فهمم دانشجوی واقعی یعنی چی .
من این مستند رو با فرمت MKV خیلی فشرده کردم و به حجم ۲۷۸MB رسوندم و آپلودش کردم . هر چند کیفیتش نسبت به نسخه دی وی دی ای که دارم کمتر شده ولی خیلی هم بد نشده و ارزش یه بار دیدن رو داره و پیشنهاد می کنم حتمن ببنید . می تونید از لینک زیر دانلودش کنید :
زیاد هم به دید یه مستند حرفه ای بهش نگاه نکنید و محتواش رو ملاک قرار بدید و از اون دید ببینیدش . با این مستند فهمیدم محسن ، هم علاقه و هم استعداد مستندسازی رو داره و اگه ادامه بده حتمن می تونه مستندای خوبی بسازه ، امیدوارم ادامه بده و منتظر مستندای دیگشم هستم . از اینکه این مستندش رو بهم داد تشکر می کنم و امیدوارم موفق باشه و این ۲ سالی هم که داره ارشد می خونه مثل همون ۴ سال بهش حسابی خوش بگذره و همیشه شاد باشه .
پ.ن : مدتی قبل سایت نذری یاب راه افتاد و احتمالن تا الان دیگه خبراشو خوندین و می دونین ، من هم برای این سایت یه تیزر تبلیغاتی ساختم که می تونید از اینجا ببینید ، خواستم تو یه پست جدا دربارش بنویسم ولی چون دیدم به اندازه کافی به این سایت پرداختن بی مزه می شه که منم دربارش بنویسم و در همین حد زیر یه پست مرتبط به یه فیلم گفتم که بگم . تیزرشم توی ۲۴ ساعت ساخته شد و خیلی شاید خوب نشده باشه ، توی مصاحبه ی داوود مظفری با شبکه آموزش هم این تیزر پخش شد که می تونید از اینجا ببینید .
بعد از مدت ها ننوشتن توی جنتلمن به خاطر درس و کار و هزار مشکل دیگه ، امشب که دارم این پست رو می نویسم می گن حدود ۲ هفته دیگه دنیا تموم می شه ! البته جدیدن نمی گن و از ۳-۴ سال قبل اینو می گفتن ! اما ینی واقعن شب یلدا آخرین شبیه که زنده ایمو فرداش دنیا تموم می شه ؟!
قبلن هم اینجا گفتم که شایعه های اینترنتی خیلی زیاده و اصلن نباید بهشون اعتنا کنیم ، ولی چیزی که این شایعه رو بزرگترش کرد ساخت فیلم ۲۰۱۲ بود که با همین مضمون پایان دنیا ساخته شد ! اما واقعن باید این ماجرا رو باور کرد یا نه ؟!
اولن از دید علمی اگه بخوایم به قضیه نگاه کنیم با توجه به عمر خورشید و زمین ، این ستاره و سیاره تازه تو دوران جوانین و به این زودی ها از بین نمی رن . طبق نظریات علمی هم وقتی خورشید به آخر عمرش برسه بزرگ می شه و از داخل فرو می ریزه و زمین و سیاره های دیگه رو جذب می کنه و توی خودش می کشه و زمین اینجوری از هم می پاشه و از بین می ره که البته این اتفاق هم میلیون ها سال دیگه اتفاق می افته و قبل از اینکه زمین توی خورشید فرو بره به دلیل بزرگ شدن خورشید خیلی وقته که دیگه حیات هم روی زمین وجود نداره !
از دید دینی هم توی هیچ کتاب و منبعی به زمان پایان دنیا اشاره نشده و فقط به زندگی پس از پایان دنیا اشاره شده و برای این روز هم نه تاریخی وجود داره و نه ساعتی و هیچ کس هم زمان دقیق نمی تونه براش تعیین کنه چون چیزیه فراتر از قدرت انسان .
از بُعد دلایل و مستندات هم باز نمی شه اطمینان کرد ، چرا که خیلی هاش توسط سازمان هایی مثل ناسا تکذیب شده ! مثلن من یه جا خوندم توی ۳۰ آذر یا همون ۲۲ دسامبر یه شهاب سنگ بزرگ به زمین برخورد می کنه یا اینکه جای دیگه نوشته بود توی این روز مدارهای زمین جابه جا می شن و زمین نابود می شه ! بیشتر این جور مستندات باز هم شایعست و اگه یه مقدار از دید علمی تر به قضیه نگاه کنید می بینید امکان باور کردنش سخته !
اگر واقعن قرار بود ۲۲ دسامبر دنیا تموم شه و این قضیه از طرف ناسا و اینجور جاها که توی خبرهای مربوط به این شایعه بهش اشاره می شه ، تایید شده بود ، کشورهای دنیا به جای برنامه ریزی برای آینده میومدن همه چیشون رو تا این تاریخ برنامه ریزی می کردن و خودشونو برای پایان دنیا آماده می کردن !
من به شخصه از روز اول این شایعه رو باور نکردم و هنوز هم باور نمی کنم ، می بینم فردای ۲۲ دسامبر رو که میاین و همه می گین سر کار بودیم و بی خودی باور کردیم ! مثل قضیه پپسی تو ماه !
پ.ن: پیشنهاد می کنم این انیمیشن سروش رضایی که درباره همین قضیه پپسی تو ماهه رو ببینید .