این روزا توی بیشتر شهربازی ها و جدیدن کنار بعضی پارکا تابلوعه سینمای چهاربُعدی یا پنج و شش بعدی حتا زیاد می بینیم . سینماهایی که بهمون یه عینک می دن و توش یه انیمیشن یا فیلم پخش می کنن و تصویری که دیده می شه یه تصویر عمق دار و واقعیت پذیره . حتا بعضی از دیزاینرها هم جدیدن می گن محیط ها رو باید ۴ بعدی دیزاین کرد ! اما واقعن بُعد ۴ چیه ؟ توی این پستم خیلی کوتاه می خوام درباره ی برداشت خودم از بعد چهارم بنویسم و یه نتیجه گیری کلی کنم .
دنیایی که توش زندگی می کنیم یه دنیای سه بعدیه ، ینی اینکه ما هم طول یه جسم رو می بینیم و هم عرض و هم ارتفاعشو و می تونیم اون جسم رو توی این جهات لمس کنیم یا حرکت بدیم . اگه با نرم افزارهای سه بعدی کار کرده باشید دقیقن می تونید یه محیط سه بعدی رو خیلی بهتر حس کنید و جزییاتش رو درک کنید . توی کره ی زمینی که داریم زندگی می کنیم همه چی سه بعدی خواهد ماند و با دانشی که الان داریم نمی شه چیزی رو ۴ بعدی یا بیشتر کرد !
توی علم فیزیک ، فیزیک دان ها بعد ۴ رو زمان می دونن . البته نه این زمان و ساعتی که ما داریم . توی دنیای سه بعدی ما می تونید ابعاد رو هر لحظه تغییر بدیم ، یعنی می تونیم یه لاستیک رو بکشیم تا طول یا عرض یا ارتفاع و یا هر سه تاش زیاد و کم بشه و هر بُعد رو به دلخواه خودمون تغییر می دیم . می تونیم یه کفش رو توی سایز های مختلف تولید کنیم ، سقف خونمون رو بلند یا کوتاه بسازیم و … .
دنیای ۴ بعدی ای که زمان توش بعد ۴ محسوب می شه هم باید همین ویژگی رو داشته باشه ! یعنی باید دنیایی رو تصور کنیم که یه کار رو خیلی سریع و یه کار رو کُند بشه انجام داد ! زمان توی کره زمین یه چیز ثابته ، یعنی یک ثانیه یک ثانیست و نمی شه یک ثانیه مثلن ۱ ساعت باشه ! یعنی من نمی تونم بشینم شروع کنم به نوشتن این پستم و بدون وقفه بنویسم و بتونم کاری کنم که توی یک ثانیه به وقت ساعت زمینی نوشته بشه ! یا اینکه نمی تونم فاصله تهران تا اصفهان رو پیاده توی ۵ ثانیه به وقت زمینی طی کنم و همون راهو توی ۳۰۰ سال برگردم ! وقتی زمان ثابت باشه و نشه طولش رو کم و زیاد کرد ( با دانش فعلی البته ، شاید در آینده دانشمندا موفق بشن یه محیط ۴ بعدی بسازن ) پس زمان بُعد محسوب نمی شه .
اگر سینماهایی که به اسم چهاربعدین طوری بودن که ما می رفتیم توش و یه فیلم ۱ ساعته می دیدیم و وقتی میومدیم بیرون ۱۰ سال زمینی طی شده بود می شد گفت اون سینما چهار بعدیه !
درک بُعد ۴ و از اون بدتر ۵ و ۶ توی فیزیک سخته ولی اگه یه خورده بهش فکر کنیم و برای خودمون مثال بیاریم و روش های رسیدن به اون ابعاد رو مطالعه کنیم می تونیم حسش کنیم . من شخصن خیلی علاقه به نجوم و روابط کیهانی و فیزیکی دارم و توی این زمینه مقاله و اینا زیاد می خونم و می تونم تا حدودی یه محیط بیشتر از ۳ بعد رو درک کنم و وقتی جایی تابلوعه سینمای ۴ بعدی و … می بینم برام خنده داره ! البته یه بار از مسئول یکی از اون سینماها پرسیدم منظورشون از ۴ بعدی چیه گفت : یه فیلم سه بعدی پخش می کنیم و چون صندلی ها حرکت می کنه ، اون حرکت بُعد ۴ می شه !
حرکت صندلی یا نورپردازی یا افکت های صوتی و … به نظر من نباید جز ابعاد حساب بشن و بیشتر یه جلوست تا بُعد ! اگه ما یه صندلی رو تکون بدیم در اصل داریم اونو روی محور های x و y و z حرکتشون می دیم که همون دنیای سه بعدیه !
کلن می خواستم اینو بگم که سعی کنیم وقتی از واژه ای می خوایم استفاده کنیم قبلش یه مطالعه ای دربارش داشته باشیم و الکی اسم انتخاب نکنیم . شاید برای درک عوام اسم ۴ بعدی رو انتخاب کردیم که حرکت صندلی ها رو هم توش به نوعی اشاره کنیم ، ولی این اسم مفهومی عمیق تر داره که اصلن نباید توی این مورد استفاده بشه . این سینماها همون سینماهای ۳ بعدی هستن و فقط یه سری افکت و جلوه به فیلم می دن که شاید بهتر بود اسمشو می زاشتیم سینمای جادویی یا مثلن سینمای ۳ بعدی با جلوه یا هر چیز دیگه غیر از این ( فلن همین ۲ تا اسم هم یهویی به ذهنم اومد ، می شه فکر کرد و واژه های بهتری پیدا کرد ) . خلاصه توی انتخاب اسم همیشه سعی کنید دقت داشته باشید و الکی هر اسمی رو انتخاب نکنید .
به به ! سال نو اومده و همه درگیر کارهای پایان سال و شروع یک سال جدید هستن . سالی که معلوم نیست چقدر خوب باشه یا اینکه چقدر بد باشه حتا ! این روزا بازار مسافرت و دید و بازدید و عید دیدنی هم حسابی داغه ، بچه ها هم توی عیدی گرفتن رقابت می کنن و کل عیدی هایی که گرفتن رو هی به رخ دوستاشون می کشن ! البته آدم که بزرگتر می شه عیدی ها هم کمتر می شه وبلاخره روزی میاد که دیگه عیدی نمی گیره و باید عیدی بده ! ای کاش اصن هیچوقت بزرگ نشیم و همیشه بچه بمونیم که عیدی بگیریم ، البته همیشه ی همیشه هم که نه فقط عیدا بچه بشیم بعدش دوباره بزرگ بشم ! شاید یه روزی که دانشمندا به وسیله ی چاله کرم ها تونستن یه تونل زمان بسازن این آرزومون برآورده بشه ! ولی فلن در حد آرزو می مونه و کلن بگذریم …
عید امسال خیلی اتفاقا قرار بود بیفته و نشد ، خود من قرار بود یه انیمیشن ۱۰-۱۵ دقیقه ای بسازم که به خاطر انیمیشن ولنتاین نشد و نرسیدم اونو اجرا کنم و شاید اگه بشه برای سال دیگه انجامش بدم . بعدم یه سری اتفاقای مثبت دیگه هم توی وبلاگستان فارسی به مناسبت نوروز داشت اتفاق می افتاد که اونا هم به دلایلی نشد و خلاصه از این هم بگذریم و بریم سراغ کارهایی که انجام شد !
۳ هفته قبل با خودم فکر کردم که نمی شه عید امسال خشک و خالی باشه و من بهتون عیدی ندم ! برای همین اول ایده یه موزیک ویدیو به ذهنم اونم ( به صورت انیمیشن البته ) ولی چون آهنگی که دلم می خواست بخوره بهش ، گیر نیومد یه خورده ایدمو تغیر دادم و به نوروز پارتی رسیدم . بعد با خودم فکر کردم پارتی بدون مهمون که نمی شه ! برای همین از بچه های وبلاگستان خواستم اگه دوست داشتن اسم و لوگوی سایتشونو بدن آخر انیمیشنم بزارم به عنوان مهمان مثلن ! خلاصه زیاد بودن کسایی که اسم دادن و حتا یه سری هم جمله هایی دادن که براشون بزارم . آخرش ۲۲ ثانیه برای این اسم ها در نظر گرفته بودم که اونقدر زیاد بود هر اسم رو توی ۱ ثانیه مجبور شدم نشون بدم و ببخشید اگه تندتند میاد می ره ، فکر نمی کردم اینقدر زیاد بشه ، وگرنه بیشتر جا براش می زاشتم . البته چون ویدیو آنلاینه می تونید روی اسم ها متوقف بشید بخونید بعد ادامه ویدیو رو ببینید ( البته لازم نبود بگم می دونید خودتون دیگه چه کاریه اصن ! )
اول بریم سراغ انیمیشن بعدش یه هدیه کوچولو دیگه هم دارم براتون . این انیمیشن رو می تونید از طریق لینک های زیر ببینید . ولی با وضعیت این روزهای اینترنت می تونید از همین جا هم ببینید و اگرم کیفیتش خوب نبود از توی پرشین گیگ به صورت HD با حجم ۴۰ مگابایت می تونید دانلود کنید ( برای دیدنش برید ادامه مطلب ) :
اما هدیه ی بعدیم یه کاغذ دیواری یا همون کارت پوستال یا حالا هر چیز دیگه که بهش می گیده ! البته کارت پوستالی که براتون گذاشتم در اصل پوستر همین انیمیشه !
من موقع طراحی صحنه رویارویی حاجی فیروز با عمو نوروز اینکه از این صحنه کاغذ دیواری هم خروجی بگیرم رو هم توی ذهنم داشتم و طوری طراحی کردم که کاغذ دیواریش هم خوب بشه . چون این انیمیشن پروژه بازه پوسترشم براتون به صورت خام و بدون نوشته تبلیغاتی یا چیزی گذاشتم .
اما یه نکته ی دیگه درباره ی سفره هفت سین و شخصیت های انیمیشن هم باید بگم . اگه انیمیشن دوسال قبل نوروزم رو دیده باشید ( ینی این ) اونجا هم این حاجی فیروز و تنگ ماهی رو می بینید و توی کاغذ دیواری های همونجا هم می تونید همین سفره هفت سینی که اینجا هست رو ببینید . امسال هم همون سفره هفت سین و همون حاجی فیروز رو دارید می بینید که البته عمونوروز بهش اضافه شده .
من خیلی وقته تو فکر اینم که توی نوروزها به این شخصیت ها اهمیت بدم و سعی می کنم زنده نگهشون دارم . البته یه شخصیت دیگه هم به این ۲ تا باید اضافه شه که نمی گم کیه و شاید نوروز سال بعد بفهمید !
کریسمس رو همه با درخ کاج و بابانوئل می شناسن . توی فیلم ها و انیمیشن های کریسمسی هم اگه دیده باشید بابانوئل خیلی نقش مهمی ایفا می کنه ؛ ولی ما نوروز رو بیشتر با سفره هفت سینش می شناسیم و شاید وقتی اسم نوروز رو می شنویم اونقدر که هفت سین به ذهنمون میاد ، حاجی فیروز نمیاد ! به نظرم این یه پازل ناقصه و باید حاجی فیروز رو هم با نوروز گره زد .
متاسفانه توی فیلم ها و انیمیشن های نوروزی هم دیدم خیلی به این موضوع نمی پردازن و من دوست دارم مشوق همه ی انیماتورها و فیلم سازها باشم تا روی حاجی فروز و عمو نوروز بیشتر کار کنن . باور کنید داستان های تخیلی خیلی خوبی می شه با این شخصیت ها ساخت و به معرفی نوروز هم خیلی کمک می کنه . انیمیشن های من خیلی حرفه ای نیستن که بشه در عرصه جهانی معرفیشون کرد ، ولی تیم های انیمیشن بیان و روی این شخصیت ها کار کنن و انیمیشن های بزرگی در سطح جهان برای این شخصیت ها بسازن و نزارن که فراموش بشه و روش کار کنن .
خب دیگه زیاد حرف زدم ببخشید . عید رو به همتون تبریک می گم و امیدوارم سال خیلی خیلی خیلی خوبی براتون باشه و نوروز هم حسابی خوش بگذره .
پ.ن : توی تیتراژ انیمیشن ۲ تا شخصیت می بینید که شاید برای بعضی ها عجیب باشه و نفهمن اون شخصیتا کین ! شخصیت اول که میاد کلش رو تکون می ده یکی از شخصیت های انیمیشن جودی فشن تی ویمه که اگه اون انیمیشنا رو دیده باشید حتمن می شناسیدش و اگرم ندیدید می تونید برین اینجا ، شخصیت دوم هم یکی از شخصیت های انیمیشن دایی ناصرهاست که اگر اون انیمیشن هم ندیدید برید اینجا . اینکه اون دو تا شخصیت رو آخر این انیمیشنم آوردم یکی از کلک هاییه که پیکسار برای تبلیغ انیمیشن های قبلیش انجام می ده و منم ازش یاد گرفتم ! اینجوری بیننده کنجکاو می شه بفهمه اونا کی هستن و مجبور می شه انیمیشنای قبلی رو هم ببینه !
این ترم من پروژه ی کارشناسیم رو ارائه دادم ! پروژم سیستم نظرسنجی آنلاین بود که با PHP نوشته بودم . توی این پستم می خوام درباره این پروژه بنویسم و کدهاشو رو به صورت آزاد در اختیارتون بزارم . قبل از هر چیز بگم که چون تاکید من توی این پروژه بیشتر به زبون PHP بود ، از نظر رابط کاربری و طراحی خیلی ساده و ابتداییه و من اصلن برای ظاهر و کدهای HTML وقت زیادی نزاشتم و سعی کردم خیلی سریع کدهای این قسمت ها رو بنویسم ! برای همین شاید ۹۰% تمرکزم روی کارکرد برنامه بود نه ظاهر و HTML و CSS . شما می تونید اگر دوست داشتید رابط کاربری و ظاهرشو اونجو که می خواید تغییر بدید و برای خودتون شخصی سازیش کنید .
اما اول بزارید بگم این پروژه رو چه جوری می شه راه انداخت تا اگه خواستید روی سرور نصب کنید روند نصبش رو بدونید . در آخر کل کدها و چیزایی که لازم هست رو براتون گذاشتم که می تونید دانلود کنید و ببینید .
دیتابیس پروژه ۷ تا جدول داره که قبل از هر چیز باید جدول های دیتابیس رو درست کنید . توی کدهایی که دانلود می کنید یه فولدر به نام SQL وجود داره که توش کدهای ساخت جدول ها وجود داره . اگه کار با دیتابیس رو بلدید که کافیه اونو به دیتابیس Import کنید ، اما اگه مبتدی هستید و نمی دونید چه طوری باید این کارو کنید بهتون می گم .
برای این کار باید اول یه دیتابیس به هر اسمی که دوست دارید بسازید . بعد وارد دیتابیس بشید و روی Import کلیک کنید ( اگه از phpmyadmin استفاده می کنید Import توی منوی بالای صفحست ) . حالا روی Brows کلیک کنید و فایل sql پروژه رو باز کنید . دقت کنید که Character رو روی UTF-8 بزارید . وقتی روی گزینه تایید کلیک کنید می بینید که تمام جدول ها توی دیتابیس ساخته می شن .
راه دیگه هم اینه که فایل sql رو توسط یه ادیتور مثل notepad باز کنید و کدهاشو به صورت کوئری وارد دیتابیس کنید که این روش هم تقریبن سادست . حالا که جدول ها رو داریم باید بریم سراغ خود پروژه .
توی فایلی که دانلود کردید فولدری به عنوان Project هم وجود داره که در اصل کل کدهای پروژست . کافیه همه ی فایل های داخل اون رو روی سرور کپی کنید تا سیستم قابل استفاده بشه .
نکته مهم اینه که قبل از استفاده از سیستم باید دیتابیس رو به پروژه وصل کنید . برای این کار توی کدهای پروژه به فولدر systemadmin برید و بعد وارد class بشید ، فایل connection.php رو توی یه ادیتور مثل notepad باز کنید و بعد توی ۴ خط اولش اطلاعات دیتابیس رو وارد کنید که من به فارسی مقابل هر کدومشون نوشتم چه چیزی رو باید وارد کنید و یه مقدار پیشفرض هم به هر کدومشون دادم .
define(“DB_DATABASE”,”project”); //نام دیتابیس
define(“DB_HOST”,”localhost”); // آدرس دیتابیس
define(“DB_USER”,”root”); // نام کاربری دیتابیس
define(“DB_PASS”,””); // رمز عبور دیتابیس
وقتی این کارو کردید همه چی آمادست و می تونید از سیستم استفاده کنید .
توی پروژم سعی کرم تمام چیزهایی که برای یه سیستم نظرسنجی لازمه رو بیارم و شاید بشه گفت بیشتر گزینه های لازم برای این کار رو داره . اول از همه باید نظرسنجی ها رو بسازید تا بتونید از سیستم استفاده کنید . صفحه ی مدیریت توی فولدر systemadmin هست ، اگه بعد از آدرس یک systemadmin/ بزارید وارد قسمت مدیریت می شید . هم نام کاربری و هم رمز عبور برای بار اول admin هست که البته بعد از وارد شدن می تونید رمز رو عوض کنید .
توی صفحه مدیریت شما اول از همه باید گروه تعریف کنید . تا وقتی گروه نساخته اید نمی توانید نظرسنجی بسازید . وقتی گروه ها را تعریف کردید می تونید شروع به ساخت نظرسنجی کنید . هر نظرسنجی مربوط به یک گروه است و فقط داخل اون گروه قابل نمایش است . نظرسنجی ها رو به صورت تک انتخابی و چند انتخابی می تونید بسازید و براشون هر تعداد که می خواید گزینه تعریف کنید .
از طریق قسمت مدیریت نظرسنجی ها می تونید نظرسنجی ها رو فعال یا غیر فعال کنید . اگر نظرسنجی ای غیر فعال بشه آمارش از بین نمی ره ولی کسی نمی تونه توش شرکت کنه و به نوعی آرشیو شده حساب می شه .
از طریق قسمت تماشای نتایج می تونید آمار رو به صورت تفکیکی و یا کلی ببینید . آمار کلی بهتون تعداد انتخاب هر گزینه و درصد انتخابش رو می ده و آمار تفکیکی بهتون جدولی از شرکت کننده ها و گزینه هایی که انتخاب کردن رو نشون می ده .
در بالای صفحه ی مدیریت توسط قسمت تنظیمات می تونید نام و رمز عبورتون رو عوض کنید . همچنین از قسمت کاربران سیستم می تونید برای سیستم چند کاربر با نام کاربری و رمز عبورهای مختلف تعریف کنید . دو سطح دسترسی مدیر و کاربر عادی بهتون اجازه می ده دسترسی کاربران رو محدود کنید . مدیران به همه ی قسمت ها دسترسی دارن و کاربران عادی نمی توانند مدیر یا کاربر تعریف کنند .
کلن حدود ۲ هفته برای نوشتن این پروژه وقت گذاشتم و از نتیجش هم راضیم . کدهای پروژم رو به صورت متن باز ( Open Source ) در اختیارتون می زارم تا اگه دوست داشتید ازشون استفاده کنید و چون به صورت آزاد گذاشتم هر گونه تغییری که بخواید می تونید توش بدید .
توی کدها هم تمام کامنت ها و توضیحات رو به فارسی نوشتم تا بدونید هر تابع چه کاری انجام می ده و بهتر درکش کنید .
توجه کنید که توی قسمت دمو برای ورود ، نام کاربری admin و رمز عبور هم admin است . دسترسی به تنظیمات رو توی این نسخه برای مدیر بستم تا کسی رمز مدیریت رو عوض نکنه ، ولی می تونید خودتون یه مدیر تعریف کنید و قسمت تنظیماتش رو ببینید .
اگه نوشته ی قبلیم رو خونده باشید بهتون قول داده بودم به مناسبت ولنتاین از انیمیشن جدیدم رونمایی می کنم ! بلاخره بعد از ۳ هفته وقت گذاشتن خیلی زیاد روی طراحی و انیمیت کردنش ، آماده شده و اونو امروز تقدیم می کنم به تمام عاشقان جهان . اسم انیمیشنم رو Red And White یا همون قرمز و سفید گذاشتم و داستان دو تا عاشقه که بهم نمی تونن برسن و یکیشون مجبور می شه فداکاری کنه .
من ویژگی های یک رابطه ی عاشقانه رو خیلی سعی کردم توی این انیمیشن نشون بدم و نمی دونم تا چه حد برای بیننده قابل فهمه ! شاید توی نگاه اول داستان فقط رسیدن دو عاشق به هم هست ، ولی چند تا نکته که سعی کردم توی انیمیشنم نشون بدم رو می گم و اگه نتونستم خوب نشونش بدم خوشحال می شم مشکلاتش رو بگید و نقدش کنید :
البته چیزای ریز دیگه ای هم هست که ارزش گفتن نداره و سعی کردم ۳ تا از مهمترین نکته هایی که سعی کردم توش رعایت کنم رو بگم .
موسیقی روی انیمیشن همش از یک نوازندست ( Mark Petrie ) و این آهنگ ها رو از طریق موزیک استور ویمیو دانلود کردم و با هم میکس کردم و یه همچین چیزی که می بینید و می شنوید در اومده ! خودم که خیلی راضیم و به نظرم خیلی خوب روی کار نشسته و اگه نظری هم در باره صداگذاری یا موسیقیش دارید حتمن بگید .
این انیمیشن رو از طریق لینک های زیر می تونید ببینید :
پ.ن : توی نوشته ی قبلیم به جشنواره وب هم اشاره کرده بودم که باید بگم وبلاگ من برنده نشد ، ولی همین که نامزد شده بود و جزو ۵ تای اول بود خیلی خوشحال کنندست . باز هم ممنون از همتون و حمایتاتون .
امروز که نامزدهای پنجمین جشنواره وب ایران مشخص شدن ، متوجه شدم وبلاگ من هم جزو نامزدهاست و خیلی از این بابت خوشحال شدم . البته توی دسته ی وبلاگ های شخصی که وبلاگ من جزوشه ، ۴ وبلاگ دیگه هم نامزد شدن که اون ها هم وبلاگای خوبین و احتمال برنده شدن وبلاگم رو کم می کنه و خیلی شاید امید ندارم که وبلاگ من برنده شه . ولی همین که نامزد شده خیلی خوشحالم . نامزدهای بخش وبلاگ شخصی به جز وبلاگم اینا هستن :
اختتامیه جشنواره ۲۵ بهمن هست و مشتاقانه منتظرم این روز برسه و نتایج اعلام شه . اول از همه از شما تشکر می کنم که از وبلاگم حمایت کردید و می کنید و اگه این حمایت هاتون نبود قطعن وبلاگ من هم هیچوقت به این سطح نمی رسید . دوم هم اینکه یه سورپرایز براتون دارم که ممکنه بعضی هاتون که منو تو شبکه های اجتماعی دنبال می کنید متوجه شده باشید چیه ! انیمیشن جدیدمو توی همین هفته آپلود می کنم !
ولنتاین نزدیکه و منم برای این روز یه انیمیشن کوتاه ساختم که الان در حال صداگذاریشم و طی ۲-۳ روز آینده روی اینترنت می زارم و یه پست مفصل جدا هم براش می نویسم و همه چی رو توش توضیح می دم .
در این حد بدونید که اسمش قرمز و سفید هست و اگه می خواید زودتر متوجه آپلود شدنش بشید توی فیسبوک این پیج ، توی ویمیو این پروفایل و توی یوتیوب هم این کانال رو دنبال کنید .
پ.ن : دیدم اگه فقط بخوام خبر نامزدی وبلاگم رو بگم خیلی پستم کوتاه می شه ، برای همین پیشاپیش خبر انیمیشن جدیدم رو هم دادم که در جریان باشید !
بعضی انیمیشنا با اینکه داستان ساده ای دارن ولی اینقدر قشنگ تولید و اجرا می شن که واقعن ارزش دیدن داره . دیشب یه انیمیشن کوتاه دیدم به اسم Carrot Crave که داستان یه خرگوشه که می خواد از بین هویج ها ، بزرگترین هویج رو از زمین بکنه و برای به دست آوردنش هم هر کاری می کنه . البته آخرش داستان یه جور دیگه تموم می شه و به نظرم سکانس پایانیش که خرگوش داره می ره و دوربین زیر زمین رو نشون می ده بهترین قسمتشه . نمی خواهم خیلی داستانش رو لو بدم و به نظرم ارزش داره ۲ دقیقه وقت بزارید و این انیمیشن رو از اینجا خودتون ببینید .
بعد از اینکه انیمیشن رو دیدم به کانال سازندش توی vimeo هم سر زدم و چیز جالبتری که دیدم ، ویدیوهایی از مراحل ساخت این انیمیشن بود . انیمیشن با نرم افزار مایا ساخته شده و توی اون ویدیوها می تونید از استوری برد تا طراحی و انیمیت و رندر گرفتن انیمیشن رو ببینید :
هر چند به نظرم شخصیت انیمیشن خیلی با فضای انیمیشن تناسب خوبی نداره و می تونست با توجه به اون فضا ، فانتزی تر طراحی بشه ولی ایده و پیاده سازیش به قدری خوبه که خیلی نمی شه اشکال گرفت .
اونجور که توی توضیحات انیمیشن خوندم این انیمیشن توسط یه تیم توی مدرسه ی فیلم ونکوور ساخته شده و آمار جالبی هم دربارش دادن :
قبل از شروع باید بگم که این پستم در اصل یه طرح تحقیقاتی برای درس رباتیکه و قراره این مطلب رو سر کلاس ارائه بدم ، ولی چون از موضوعش خوشم اومد گفتم اینجا هم بیارم که شما هم بخونیدش . سعی کردم ۱۲ تا ایده ی گجت که به نظرم جالب هست رو از توی اینترنت جمع آوری کنم و اونا رو توی یه مطلب جمع و جور بیارم . این ایده ها از سایت های مختلف جمع آموری شده و منبع هر کدوم رو هم آوردم که اصل مطلب رو بخونید . سعی کردم از هر طرح هم خودم یه برداشت آزاد داشته باشم و چیزهای جالبی که به ذهنم می رسه رو دربارش بگم و شاید بشه کاملترش کرد . اما بریم سراغ ایده ها !
۱- اسپری همه رنگه
این طرح جالب رو توی مطلبی دیدم که درباره ی طرح های پیشنهادی ای بود که اپل در آینده می تونه تولید کنه ! بین اون ایده ها به نظرم این از همشون جالبتر بود . می شه مثل چاپگر که با سه رنگ اصلی همه ی رنگ ها رو می سازه ، توی این اسپری هم ۳ رنگ اصلی رو جاسازی کرد و با درجه هایی که روش داره رنگ مورد نظرمونو به اسپری بدیم و اسپری با ترکیب متناسب ۳ رنگ ، رنگ رو بسازه . البته می شه روی این اسپری یه ال سی دی هم گذاشت که رنگ خروجی رو نشون بده و متوجه بشیم قراره چه رنگی از اسپری خارج بشه . منبع این مطلب هم اینجاست .
۲- دیدن فوتبال از دیدن فوتبالیست
این ایده یه ایده ی خیلی جالب برای فوتبال دوستاست . فرض کنید توی استادیوم نشستید و با گوشیتون می تونید از دید فوتبالیست ها بازی رو ببینید . این ایده در اصل از یه دوربین کوچیک و یه اپلیکیشن موبایل تشکیل شده . هر بازیکن یه دونه از این دوربین ها که به وایرلس استادیوم وصله رو روی پیرهنش نصب می کنه و تماشاچی ها هم توی استادیوم با گوشی هاشون به همون شبکه ی وایرلس داخل استادیوم وصل می شن و از طریق اپلیکیشن مخصوصی می تونن از دید هر کدوم از بازیکنا که می خوان بازی رو ببینن . اینجوری جذابیت تماشای فوتبال خیلی بیشتر می شه و تماشاچی حس حضور توی زمین بازی رو هم داره . به نظرم با اومدن تلویزیون های تعاملی می شه این ایده رو اون تو هم آورد و به صورت اینترنتی هر کسی بتونه از دید هر بازیکنی که می خواد فوتبال رو ببینه . البته از این ایده می شه توی ورزش های دیگه هم استفاده کرد و فقط مخصوص فوتبال نیست . منبع این ایده هم اینجاست .
۳- ساخت بو
شاید دور از باور نباشه که چند سال دیگه در کنار اسپیکرهای کامپیوتر دستگاهی برای تولید بو هم قرار بگیره . احتمالن در سال های آینده فایل هایی با فرمت های خاص وجود دارن که با باز کردن اون فایل ها بویی رو استشمام می کنیم ! این گجت وظیفش تولید بو هست و با قطعاتی که روش نصبه می تونه بوی مورد نظر رو تولید و پخش کنه . با تولید این گجت برای کامپیوترها می شه گفت احتمالن در آینده حین بازی کردن بوی محیط بازی رو هم احساس می کنیم . مثلن بوی باروت توی میدون جنگ یا بوی ترمز ماشین وسط مسابقه ! این گجت ایدش واقعن فوق العادست و دور از انتظار هم نیست . می تونید اینجا دربارش بیشتر بخونید .
۴- فاصله صحیح از تلویزیون
این ایده هم به نظرم جالب بود و می شه روش کار کرد . این گجت یه سنسوره که بالای تلویزیون نصب می شه و اگه کسی فاصلش از تلویزیون کمتر از ۵۰ سانتی متر باشه تصویر تلویزیون غیر شفاف می شه و وقتی فاصله ی فرد با تلویزیون به حد مجاز رسید تصویر صاف می شه . البته به نظرم می شه کاری کرد که این طول برای تلویزیونای بزرگتر بیشتر بشه و درجه ای برای تنظیم کردن طول روی دستگاه جاسازی کرد . می شه حتا با تکنولوژی تشخیص چهره سن بیننده رو حدس بزنه و فاصله مجاز رو براش تعیین کنه . توضیحات بیشتر از این ایده رو اینجا بخونید .
۵- برش کیک به قسمت های مساوی
شاید برای شما هم پیش اومده باشه که توی تولد یا جشنی خاص موقع بریدن کیک متوجه می شید کیک رو بزرگ بریدید و به بعضی مهمونها مجبورید قطعات کوچیکتر بدید ! ولی این گجت مشکلتون رو حل کرده . کافیه اون رو وسط کیک بزارید و بهش بگید چه تعداد برش می خواید و بعد گجت با توجه به اندازه کیکتون توسط نور لیزر قطعات رو مشخص می کنه و شما فقط کافیه روی خطوطی که مشخص کرده رو ببرید . اینجوری به تعداد مساوی قطعات کیک دارید و به همه ی مهمون ها به یک اندازه کیک می رسه . منبع این ایده هم اینجاست .
۶- قلم با قابلیت تبدیل متن به دیتا
این قلم دارای یه سری سنسور هست و وقتی باهاش می نویسید ، متنی که نوشتید رو تشخیص و تبدیل به دیتا می کنه و روی حافظه ای که داره ذخیره می کنه . اینجوری اگه یه وقت کاغذ رو از دست بدید خیالتون راحته که لااقل یه نسخه ازش رو روی حافظه قلم دارید . البته به نظرم اگه می تونست حین نوشتن یه نسخه ی اسکن شده هم از روی حالت دست تهیه کنه خوب بود . منبع این ایده اینجاست .
۷- کمک به معلولین
این ویلچر طراحی خیلی خاصی داره که برای هر نوع معلولیتی مناسبه . با این ویلچر معلول می تونه از هر محیط و سطحی عبور کنه و مشکلی در این زمینه نداره . بهترین قابلیتش تغییر حالت ویلچر با توجه به نوع معلولیته که سعی می کنه به حالتی تبدیل شه که معلول به راحتی بتونه ازش استفاده کنه . توضیحات بیشتر از این طرح رو اینجا بخونید .
۸- کم و زیاد کردن شعله اجاق
وقتی یه قابلمه ی بزرگ روی اجاق باشه برای دیدن شعله ی اجاق مجبوریم خم بشیم و شعله رو ببینیم که انجام مدام این حرکت برای کمر و برخی عضلات مناسب نیست . با این وسیله می شه شعله ی گاز رو بدون خم شدن دید . این گجت یه دوربین داره و شعله رو روی ال سی دی ای که رو به شماست نمایش می ده و شما بدون خم شدن می تونید شعله رو کم یا زیاد کنید . توضیحات بیشتر این ایده رو هم اینجا بخونید .
۹- توربین آبی
این گجت ایده ی خیلی خوبی برای تولید انرژیه . شما کافیه اونو به شیر آب وصل کنید و بعد گجت با توجه به توربین هایی که توش جاسازی شده جریان آب رو به الکتریسیته تبدیل می کنه . با توجه به اینکه توی آپارتمان ها مصرف آب تقریبن بالاتره ، می شه با نصب همچین قطعه ای روی فلکه های اصلی آب بخش کوچکی از انرژی ساختمان رو تامین کرد و در مواقع ضروری و قطعی برق ازش استفاده کرد . توضیحات بیشتر درباره این ایده رو می تونید اینجا بخونید .
۱۰- تلفن به سبک کارآگاه گجت
توی کارتون کارآگاه گجت حتمن دیدین که وقتی رییس گجت باهاش تماس می گرفت اون تلفن هوشمندش که توی انگشت دستش بود رو در میاورد و با رییس صحبت می کرد . این ایده دقیقن تقلیدی از همون تلفن معروف گجته . شما با پوشیدن این دستکش از طریق بلوتوث به گوشی تلفنتون متصل می شید و هر کسی که زنگ زد می تونید با سبک گجت باهاش صحبت کنید . هر چند این همون هندزفریه ، ولی سبک و پیاده سازیش خیلی جالبه . توضیحات بیشتر رو اینجا می تونید بخونید .
۱۱- پریز برق هوشمند
این پریز با محاسبه ی جریان عبوری تشخیص می ده وسیله ی الکتریکی ای که بهش متصل هست روشنه یا نه ، اگه متوجه بشه وسیله خاموشه و دوشاخه هنوز به پریز وصله اول با روشن شدن یه ال ای دی قرمز بهتون اخطار می ده و اگه توجه نکنید بعد از ۱۰ دقیقه دو شاخه رو از پریز می کشه بیرون ! ایده ی جالبیه و توی مصرف برق هم می شه صرفه جویی کرد . اگر می شد زمان کشیده شدن دو شاخه رو هم تنظیم کرد عالی می شد . مطلب کامل رو اینجا بخونید .
۱۲- چمدان شارژری !
فرض کنید به سفر رفتید و قبل از مراجعه به هتل متوجه می شید شارژ تلفن همراهتون تموم شده و نمی دونید چه جوری با هتل تماس بگیرید . در این جور مواقع این چمدون به کمکتون میاد و با جریان الکتریسیته ای که بر اثر چرخش چرخ هاش تولید می شه می تونه گوشی و وسایل دیگتون رو شارژ کنه . اینجوری وقتی با چمدون راه می رید جریان الکتریسیتع توی باتری هاش ذخیره می شه و هر وقت بهش نیاز پیدا کردید در خدمتتونه ! توضیحات بیشتر این ایده رو اینجا بخونید .
این ها ۱۲ تا ایده و محصول گجتی بود که به نظم جالب اومدن . اگه شما هم گجت خاصی رو دیدید که به نظرتون جالبه خوشحال می شم معرفی کنید .
پ.ن: ویدیویی رو هم مدتی قبل دیدیم که بی مناسبت با این پستمم نیست . توی این ویدیو دنیایی تصور شده که توش همه ی گجت ها و محصولات با موتورهای سوختی کار می کنن . توی این ویدیو می بینید اگه موتورهای الکتریکی اختراع نشده بودن دنیا و گجت ها چه جوری بودن . ایده ی ویدیو خیلی جالبه و خیلی خوب هم ساخته شده . این ویدیو رو از اینجا می تونید ببینید .
قبل از اینکه بخوام شروع کنم خیلی خوشحالم که این پستم با ۱۶ آذر – روز دانشجو – همزمان شده و خودم هم فکر نمی کردم همچین اتفاقی بیفته و کاملن بر اساس تصادف بود ! از همینجا روز دانشجو رو به همه ی دانشجو ها ، این قشر رنگ و وارنگ تبریک می گم و امیدوارم از این دورانی که توش هستن حسابی فیض ببرن و بدونن که این ایام دیگه تکرار نمی شه و فقط خاطراتش می مونه . اما بریم سراغ اصل مطلب !
من مثلن یه دانشجو هستم ، دانشجویی که دانشگاهش همین بغله ، می ره سر کلاس و میاد خونشون و خیلی هم خوشحاله که دانشجویه ! توی این دورو زمونه با اومدن دانشگاه آزاد و پیام نور و غیره و غیره دانشگاه یه چیزی تو مایه های همون مدرسست و همه نزدیکترین دانشگاه ممکن به خونشون قبول می شن !
از دید بیشتر مامان باباها اینجوری خیلی بهتره و اینکه بچشون خوابگاه و خونه مجردی و اینا نداره و همش خونست ، خیالشون راحته ! کاری ندارم این فکر درسته یا غلط ولی خانواده و وابستگی اعضاش به هم اینجور که توی ایران وجود داره توی کشورای غربی نیست و زندگی بچه ها دور از پدر و مادر یه چیز تعریف شده براشونه . اما هنوز هستن کسایی که دانشگاه های خوب خیلی دورتر از خونشون قبول می شن و زندگی جدیدی رو توی خوابگاه های دانشجویی شروع می کنن .
من خودم همونجور که گفتم تقریبن یه دانشجوی تیتیش مامانیم که زندگی توی خوابگاه دانشجویی رو تجربه نکردم و تاحالا هم بهش فکر نکرده بودم ، تا اینکه پای یه دوست قدیمی و یه مستند اومد وسط و الان ۱-۲ هفتست دلم یه زندگی دانشجویی واقعی می خواد ! حالا چراشو می گم بهتون ، اما اول بزارید از اینجا شروع کنم :
محسن یکی از دوستای دوران دبیرستانم بود ، خیلی هم خرخون ( همون درس خون با ادبانه ) بود و همیشه بچه ها سوالاشونو از اون می پرسیدن ، حتا اون سالی که کنکور داشتم و تستای کاظم ( قلم چی ) رو می رفتم می زدم تراز محسن همیشه خیلی خوب بود و مشخص بود یه جای خوب قبول می شه . خلاصه کنکور رو دادیم و اون یکی از شهرای جنوب ، توی یه دانشگاه وابسته به امیرکبیر ، شیمی قبول شد .
توی این ۴ سال با محسن از طریق فیسبوک در تماس بودم و اون هم عکسای خوابگاه و هم اتاقی هاشو زیاد می زاشت و منم خیلی ساده مثل بقیه عکس ها اونا رو می دیدم و لایک می کردم و بعضی وقتا هم کامنتی می دادم و خیلی به زندگیش توی خوابگاه و دوران دانشجوییش توجه نمی کردم . تا اینکه حدود ۵-۶ ماه قبل که درسش تموم شد ازم خواست با یه لوگو یه انیمیشن براش بسازم و بهش بدم ، گفت می خواد یه فیلم بسازه و اون لوگو رو اول فیلم نشون بده !
من هم ساختم و بهش دادم و دیگه خیلی سوال درباره فیلمش نکردم ؛ حدود ۱-۲ هفته قبل بعد از ۴ سال قرار گذاشتیم و رفتم و دیدمش ، همون محسن بود و به نظرم اصلن فرق نکرده بود ! محسن کلی از این ۴ سال و زندگی دانشجویی و ایناش گفت و یه دی وی دی بهم داد و گفت یه مستند ساخته از زندگی توی خوابگاه ها ، یعنی توی این ۴ سال یه سری فیلم از زندگی ای که داشت گرفته و الان اونارو کنار هم گذاشته و یه مستند تقریبن یه ساعت و نیمی ازش درآورده . من هم تا اومدم خونه نشستم و مستندشو دیدم .
مستند frog symphony یا سمفونی قورباغه ها زندگی یه سری دانشجو توی خوابگاه یکی از دانشگاه های ماهشهر رو روایت می کنه و به نظرم از لحاظ خط داستانی و تصویر برداری روند استانداردی رو داره ، البته هر چند از نظر تدوین و اینا یه سری مشکلات داره و بعضی جاها کات های ناگهانی خورده ولی محسن نه مستند سازه و نه رشتش مرتبط با این کاره ، فقط زندگیشو توی این ۴ سال خواسته روایت کنه که به نظرم خیلی خوب تونسته این کارو کنه و روی من یکی که خیلی تاثیر گذاشت .
از بعد این مستند دلم می خواد لااقل یه هفته زندگی توی خوابگاه رو تجربه کنم ، البته نمی خوام بگم این مدل زندگی همش خوشی و شادیه و قطعن سختی هم زیاد داره ، ولی وقتی توی این مستند حس برادری ، کمک کردن به همدیگه ، شادی و ساختن لحظه های خوب رو دیدم واقعن دلم یه بار تجربه همچین زندگی ای رو می خواد . دلم می خواد لااقل ارشد بتونم یه دانشگاهی قبول شم که همچین زندگی ای رو بتونم توش تجربه کنم .
شاید بیشتر شماهایی که الان دارید اینو می خونید مثل خود من چیزی که از دوران دانشجویی فهمیدید اینه که صبح برید سر کلاس و بعد از ظهر بیاید خونه ! ولی بعد از دیدن این مستند دیدم نسبت به زندگی دانشجویی عوض شده و می فهمم دانشجوی واقعی یعنی چی .
من این مستند رو با فرمت MKV خیلی فشرده کردم و به حجم ۲۷۸MB رسوندم و آپلودش کردم . هر چند کیفیتش نسبت به نسخه دی وی دی ای که دارم کمتر شده ولی خیلی هم بد نشده و ارزش یه بار دیدن رو داره و پیشنهاد می کنم حتمن ببنید . می تونید از لینک زیر دانلودش کنید :
زیاد هم به دید یه مستند حرفه ای بهش نگاه نکنید و محتواش رو ملاک قرار بدید و از اون دید ببینیدش . با این مستند فهمیدم محسن ، هم علاقه و هم استعداد مستندسازی رو داره و اگه ادامه بده حتمن می تونه مستندای خوبی بسازه ، امیدوارم ادامه بده و منتظر مستندای دیگشم هستم . از اینکه این مستندش رو بهم داد تشکر می کنم و امیدوارم موفق باشه و این ۲ سالی هم که داره ارشد می خونه مثل همون ۴ سال بهش حسابی خوش بگذره و همیشه شاد باشه .
پ.ن : مدتی قبل سایت نذری یاب راه افتاد و احتمالن تا الان دیگه خبراشو خوندین و می دونین ، من هم برای این سایت یه تیزر تبلیغاتی ساختم که می تونید از اینجا ببینید ، خواستم تو یه پست جدا دربارش بنویسم ولی چون دیدم به اندازه کافی به این سایت پرداختن بی مزه می شه که منم دربارش بنویسم و در همین حد زیر یه پست مرتبط به یه فیلم گفتم که بگم . تیزرشم توی ۲۴ ساعت ساخته شد و خیلی شاید خوب نشده باشه ، توی مصاحبه ی داوود مظفری با شبکه آموزش هم این تیزر پخش شد که می تونید از اینجا ببینید .
بعد از مدت ها ننوشتن توی جنتلمن به خاطر درس و کار و هزار مشکل دیگه ، امشب که دارم این پست رو می نویسم می گن حدود ۲ هفته دیگه دنیا تموم می شه ! البته جدیدن نمی گن و از ۳-۴ سال قبل اینو می گفتن ! اما ینی واقعن شب یلدا آخرین شبیه که زنده ایمو فرداش دنیا تموم می شه ؟!
قبلن هم اینجا گفتم که شایعه های اینترنتی خیلی زیاده و اصلن نباید بهشون اعتنا کنیم ، ولی چیزی که این شایعه رو بزرگترش کرد ساخت فیلم ۲۰۱۲ بود که با همین مضمون پایان دنیا ساخته شد ! اما واقعن باید این ماجرا رو باور کرد یا نه ؟!
اولن از دید علمی اگه بخوایم به قضیه نگاه کنیم با توجه به عمر خورشید و زمین ، این ستاره و سیاره تازه تو دوران جوانین و به این زودی ها از بین نمی رن . طبق نظریات علمی هم وقتی خورشید به آخر عمرش برسه بزرگ می شه و از داخل فرو می ریزه و زمین و سیاره های دیگه رو جذب می کنه و توی خودش می کشه و زمین اینجوری از هم می پاشه و از بین می ره که البته این اتفاق هم میلیون ها سال دیگه اتفاق می افته و قبل از اینکه زمین توی خورشید فرو بره به دلیل بزرگ شدن خورشید خیلی وقته که دیگه حیات هم روی زمین وجود نداره !
از دید دینی هم توی هیچ کتاب و منبعی به زمان پایان دنیا اشاره نشده و فقط به زندگی پس از پایان دنیا اشاره شده و برای این روز هم نه تاریخی وجود داره و نه ساعتی و هیچ کس هم زمان دقیق نمی تونه براش تعیین کنه چون چیزیه فراتر از قدرت انسان .
از بُعد دلایل و مستندات هم باز نمی شه اطمینان کرد ، چرا که خیلی هاش توسط سازمان هایی مثل ناسا تکذیب شده ! مثلن من یه جا خوندم توی ۳۰ آذر یا همون ۲۲ دسامبر یه شهاب سنگ بزرگ به زمین برخورد می کنه یا اینکه جای دیگه نوشته بود توی این روز مدارهای زمین جابه جا می شن و زمین نابود می شه ! بیشتر این جور مستندات باز هم شایعست و اگه یه مقدار از دید علمی تر به قضیه نگاه کنید می بینید امکان باور کردنش سخته !
اگر واقعن قرار بود ۲۲ دسامبر دنیا تموم شه و این قضیه از طرف ناسا و اینجور جاها که توی خبرهای مربوط به این شایعه بهش اشاره می شه ، تایید شده بود ، کشورهای دنیا به جای برنامه ریزی برای آینده میومدن همه چیشون رو تا این تاریخ برنامه ریزی می کردن و خودشونو برای پایان دنیا آماده می کردن !
من به شخصه از روز اول این شایعه رو باور نکردم و هنوز هم باور نمی کنم ، می بینم فردای ۲۲ دسامبر رو که میاین و همه می گین سر کار بودیم و بی خودی باور کردیم ! مثل قضیه پپسی تو ماه !
پ.ن: پیشنهاد می کنم این انیمیشن سروش رضایی که درباره همین قضیه پپسی تو ماهه رو ببینید .
مدتی بود انیمیشن هایی با یه سبک خاص گرافیکی دیده بودم و خیلی دلم می خواست منم شبیه اونا یه چیزی بسازم ، بلاخره ۸-۹ روز قبل دست به کار شدم و یه انیمیشن ۵۰ ثانیه ای ساختم که داستان خاصی نداره و یه جورایی تبلیغاتیه ! ولی باعث شد تقریبن طرز ساختش دستم بیاد و با این روش ایده های زیادی دارم که کم کم می سازمشون .
هنوز دقیقن نمی دونم این روش اسم خاصی داره یا نه ولی کاملن لایه لایه ساخته می شه و قبلش باید همه ی طرح ها رو آماده کنیم و بعد لایه لایه نمایششون بدیم طوری که طرح ها به هم مرتبط باشن و حالت زنجیره ای داشته باشه .
هر چند این انیمیشن برام حکم آغاز راهه این سبکه ، ولی خیلی دوسش دارم و به نظر خودم خیلی هم بد نشده . قبلش فکر می کردم نتونم خوب دربیارم و افتضاح شه ولی از توقع اولیم بهتر شده ، امیدوارم شما هم خوشتون بیاد .
بی ربط !
۲-۳ شب قبل به مناسبت هالووین یه پوستر هالووینی از روی شخصیت های جودی فشن تی وی طراحی کردم که گفتم اونم خیلی بی ربط اینجا بیارم ببینید !