تقریبا ۱۰ – ۱۱ سالم بود که یه روز دیدم تلویزیون داره ۲ تا برج رو نشون می ده که آتیش گرفتن و دارن خراب می شن … بعد یه نفر رو نشون می داد که داره از روی برج سقوط می کنه و بعدم صحنه ی برخورد هواپیماها به این برج ها و در نهایت ریزش و خرابی اون ها …
اون موقع چون بچه بودم ، این صحنه ها برام خیلی هیجان انگیز بود و دلم می خواست تلویزیون ۲۴ ساعته پشت سر هم پخشش کنه و من بشینم و مثل فیلم سینمایی ببینمش و اصلا به دید یه حادثه که می تونست دنیا رو دگرگون کنه بهش نگاه نمی کردم و بحث هایی که پیرامونش می شد برام مهم نبود و فقط دوست داشتم تصاویرش رو ببینم !
ماجرای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رو هیچ کس فراموش نمی کنه … حادثه ای که نزدیک بود یک جنگ جهانی دیگه ( جنگ جهانی سوم ) رو رقم بزنه … حادثه ای که مردم افغانستان و عراق رو درگیر جنگ و آوارگی کرد و حادثه ای که دستگیری و اعدام صدام رو در پی داشت …
یادم نمی ره که ۳ یا ۴ ماه از اون حادثه می گذشت که یکی از دوستام انشایی درباره ی این اتفاق نوشت و سر کلاس خو ند . اون توی انشاش نوشته بود حادثه ی ۱۱ سپتامبر در قرآن پیشگویی شده و توی سوره توبه دقیقا سال و روز و مکان این حادثه مشخص شده . چیزی که هنوزم توی اینترنت وجود داره و شما می تونید اون رو در اینجا و یا اینجا بخونید . البته چون اینجا هم خوندم که این مقایسه صحیح نیست ، درستی یا نادرستی مطلب با خودتون و مسئولیتش با منبعی که اینا رو نوشته !
درباره ی این حادثه ناگفته ها و رازهای زیادی وجود داشت و هنوزم داره و با گذشت ۹ سال از آن روز ، دنیا هنوز درگیر اون اتفاقه . امروز ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۰ سالگرد اون حادثه – از دید بچگی های من هیجان انگیز و جالب – می باشد و دنیا هنوز هم درگیر اون اتفاقه بزرگه .
پ.ن : خیلی جالبه که ۱۱ سپتامبر مصادفه با تولد پسر عمم سعید و اون توی ۱۱ سپتامبر به دنیا اومده ! بهش تولدشو تبریک می گم !!!